در قرون اولیة تاریخ اسلام، در فلسفه و سایر علوم هیچ کتابی به زبان فارسی نوشته نشده است و تمامی دانشمندان مسلمان که اکثر آنها هم ایرانی بودهاند، آثار علمی خود را به زبان عربی نگاشتهاند. از قرن چهارم هجری به بعد، فلاسفة ایرانی در کنار تأليفات فراوانی که به زبان عربی دا چکیده کامل
در قرون اولیة تاریخ اسلام، در فلسفه و سایر علوم هیچ کتابی به زبان فارسی نوشته نشده است و تمامی دانشمندان مسلمان که اکثر آنها هم ایرانی بودهاند، آثار علمی خود را به زبان عربی نگاشتهاند. از قرن چهارم هجری به بعد، فلاسفة ایرانی در کنار تأليفات فراوانی که به زبان عربی داشتهاند، بتدریج آثار اندکی را به زبان فارسی خلق كردهاند که از آن جهت که جادة فارسینویسی را برای دانشمندان دورههای بعد هموار نموده است، بسیار ارزشمندند. آنها زمانی این کار را آغاز کردهاند که زبان فارسی پس از یک دورة فترت، آمادگی و گنجایش لازم برای ادای مفاهیم و معانی انتزاعی فلسفی را نداشته است. ابنسینا و شاگردان او، ناصرخسرو، سهروردی، باباافضل کاشانی، خواجه نصیرالدین طوسی، قطبالدین شیرازی و دیگران، در تدوین نگاشتههای فلسفی به زبان فارسی سهم بسزایی داشتهاند. تلاش آنها در معادلسازی اصطلاحات فلسفی به زبان فارسی، زمینه را در روزگار ما برای خلق آثار فلسفی پختهتر فراهم کرده است. این جستار به روش توصیفی ـ تحلیلی، علل زبانی و ادبی غلبة زبان عربی در نگاشتههای فلسفی را بررسی نموده و با معرفی مهمترین تأليفات فلسفی به زبان فارسی، نقش آنها را در توسعه و غنیسازی این زبان برای انتقال دانشهای فلسفی تبيين ساخته است. در پایان نيز به تأثير آثار ترجمه شده از متون فلسفة غرب بر پرباری گنجینة لغات فارسی و ضرورت نگارش فلسفه به زبان فارسی در عصر حاضر که عربیدانی در آن بشدت کاهش یافته است، ميپردازد.
پرونده مقاله
<p>ملاصدرا برای اثبات معاد جسمانی، شیوه¬یی متمایز از فیلسوفان پیشین اتخاذ کرده است. او دیدگاه خود را عقلانی و منطبق بر شریعت دانسته و با اظهار تعجب در برابر کسانی که امور قیامت را از سنخ روحانی و مثالی قلمداد میکنند، مخالفت خود را با حشر ابدان اخروی در قالب بدنی مثا چکیده کامل
<p>ملاصدرا برای اثبات معاد جسمانی، شیوه¬یی متمایز از فیلسوفان پیشین اتخاذ کرده است. او دیدگاه خود را عقلانی و منطبق بر شریعت دانسته و با اظهار تعجب در برابر کسانی که امور قیامت را از سنخ روحانی و مثالی قلمداد میکنند، مخالفت خود را با حشر ابدان اخروی در قالب بدنی مثالی، ابراز کرده است و به حشر ابدان از قبور و دمیده شدن ارواح در آنها توسط ملائکه اعتقاد دارد. البته در این رهگذر، نتایج حاصله از دخالت دادن برخی موضوعات اساسی، مانند جایگاه شریعت، برشمردن تفاوتهای دنیا و آخرت، نوع رابطۀ نفس با ابدان دنیوی و اخروی، و همچنین مادۀ تشکیل‌دهندۀ ابدان اخروی، منجر به نوعی دوگانگی در دیدگاه او شده که هر چند جنس عالم آخرت را متمایز از عالم دنیا جلوه داده، اما در تبیین کیفیت مادۀ تشکیل‌دهندۀ ابدان جهنمیان، ناگزیر جنس جهنم را به سرای دنیوی تشبیه کرده است. صدرالمتألهین برای قیاس کردن کیفیت بدن دنیوی با بدن اخروی، توأمان از دو لفظ مثلیت و عینیت بهره برده و درواقع، حکم نفس را به ابدان مذکور تعمیم داده است. هر چند وی شیوۀ اتخاذ شده برای ترسیم معاد جسمانی را برهانی و منطبق بر شریعت دانسته، اما بر خلاف ادعای اولیه‌اش، با دخالت دادن مباحث عرفانی، جنبۀ صرف عقلانی آن را کمرنگ کرده است.</p>
پرونده مقاله